آیا قوانین فیزیک جهانی اند؟

مارس 24, 2008

این بحث تو وبلاگ ضد خاطرات رو خیلی وقت پیش خوندم و خیلی دلم می خواست که توش شرکت کنم.بحثی که شده بود ین بود که

آیا قوانین فیزیک جهانی اند؟آیا اگر ما پدیده‌ای را بر روی زمین مشاهده می‌کنیم، می‌توانیم تعمیم‌اش دهیم به نقاط دور عالم؟

اول دلم می خواد یه توضیحی در مورد فیزیک کوانتوم(به عنوان یه مثال) بدم و بعد با اون توضیح بپردازم به خود موضوع بحث.خیلی دوست داشتم که بیشتر در مورد پدیده های کوانتومی بنویسم اما حیف که بحث خیلی بی ربط میشد.

توی این بحث اول از همه باید روی خود علم فیزیک صحبت کرد.فیزیک از نظر من فقط یه ابزار بوده برای توضیح دادن و یا قانع کردن بشر برای پدیده هایی که تو طبیعت اتفاق می افته.درسته که تمام علم مهندسی و ساخته های بشر بر پایه همین فیزیک بنا شده و به خوبی هم کار می کنه اما باید قبول کرد که همیشه انسان سعی کرده پدید ها رو با توجه به علم خودش توجیه کنه و در همون راستا هم نظریه بده و در همون راستا هم ساخته ها شو بسازه.برای روشن تر شدن حرفی که زدم:مثلا سال های زیادی علم بشر فقط بر مبنای فیزیک کلاسیک و نیوتونی بوده و حتی خیلی از پدیده های کوانتومی هم تو همون چهارچوب توجیه می شدن.بعد یهسری آدم این شجاعت رو به خرج دادن و سعی کردن نگرش رو نسبت به پدیده ها عوض کنه.اولین(در واقع صفر امین!) «اصل موضوعه» کوانتوم به خوبی این نگرش رو توضیح میده:»دانش شما=اندازه گیری»(نمی توان پدیده ها رو پیش بینی کرد و همه چیز بر مبنای احتمالات بنا شده). در این حالت شما هیچ کمیتی مثلن مثل سرعت یا جابجایی و … رو نمی تونید معرفی کنید.کمیت های شما وقتی بوجود میان که شما اون ها رو اندازه گیری کرده باشید.مثال:یه ذره رو فرض کنید که داره حرکت می کنه.اگر از شما پرسیدن که سرعت این ذره چیه با توجه به اصل صفرم پاسخ اینه که اصلن سرعت تعریف نشده چون اندازه گیری نشده!!!یعنی کمیتی به نام سرعت تو این پدیده نداریم.خوب این نوع نگرش به پدید ها باعث شد که بشر یه قدم بزرگ دیگه به جلو بر داره.هر چند که درا بتدا خیلی ها هم با این نوع نگرش مخالف بودن اما نشون داد وقتی در ابعاد کوچک بخواهیم پدید ها رو بررسی کنیم باید نگرش رو تغییر بدیم.دید کوانتومی نه تنها یک استثناء در فیزیک نیست بلکه یک دید تعمیم یافته شده از پدیدهای کلاسیکی است.یعنی تمام مکانیک کلاسیک در کوانتوم قابل تعریف هستن

نوشته بالا فقط مثالی بود برای اینکه وقتی کمی ابعاد بررسی ها ریز شد چقدر همه چیز تغییر کرد و اندازه گیری در ابعاد مختلف در فیزیک ما تغییرات ایجاد کرد . اما بحث اصلی.با توجه به اتفاقات و تغییراتی که در علم فیزیک رخ داده شاید بشه گفت که قوانین فیزیک رو نمیشه تعمیم داد.چون قوانین فیزیک خودشون ناقصن.شاید بشه اتفاقاتی که در نقاط دور می افته رو با این علمی که داریم تا حدی توجیه کرد اما به نظر من اگر قرار باشه دنبال فیزیکی بگردیم که جهانی باشه باید درابعاد مختلف و با نگرش های مختلف این فیزیک رو تکمیل کرد(حالا من نمی دونم میشه یا نه!اما احتمالن نمیشه دیگه).و نکته دیگه اینکه شاید بهتر باشه این سوال رو بپرسیم که آیا میشه قوانین فیزیکی ساخت که در همه ابعاد کار کنه؟

با این کامنت خیلی موافق بودم:

So IMHO I think you have no right to assume that a given physical
theory is ‘Universal” in that sense In the same manner that Classical Mechanics is true within its limits, all other physical theroies are true within their limits (i.e. around us, with this or that scale of measurement)

که دقیقن حرفی که می خواستم ایشون زدن:تمام قوانین فیزیک با در نظر گرفتن محدودیت های خودشون می تونن درست باشن.

در آخر، اگر به این بحث علاقه دارید توصیه می کنم کامنت ها و لینک های مربوطه رو در این نوشته بخونید.برای من که خیلی جالب بود

پی نوشت1:شاید این پست بهانه ای برای اینکه کمی هم از چیزهایی که واقعن بهشون علاقه دارم بنویسم.دلیل اصلی من برای تغییر رشته دقیقن همین بود و البته الان که دارم فیزیک می خونم متاسفانه میبینم اون چیزی نبوده که دنبالش بودم.شاید باید می رفتم فلسفه علم می خوندم (که البته می گن اون هم چیزه به درد بخوری نیست و من هم چنان سر گردانم)

پی نوشه 2:منبع پاراگراف اول از جزوه کوانتوم 1 دکتر شجاعی(دانشگاه تهران) بود که البته ایشون هم از یه کتابی درس می دادن که هرچی فکر می کنم یادم نمیاد.سرچ هم که می کنم پیداش نمی کنم.اما اگر کسی دوست داره کوانتوم یاد بگیره و خیلی هم فیزیک میزیک بلت نیست بهش توصیه می کنم بره سر کلاس های ایشون.چون دقیقن اول کلاس به ما گفتن هرچی به اسم فیزیک تا به حال یاد گرفتین رو باید فراموش کنید.یه چیزی هم بگم این کتابی که گفتم نه با معادله شرودینگر و تحول زمانی و … شروع کرده و نه با فیزیک کلاسیک.اگر هم می خواهید کوانتوم رو مفهومی تر یاد بگیرید توصیه می کنم دنبال کتاب هایی برید که اول از دیراک و نظریه های اون شروع کردن.

پی نوشت 3: من خیلی دوست دارم این بحث رو ادامه بدم شاید یه موضوع مرتبط با این بحث اما بستگی به کامنت ها و علاقه خواننده ها داره.یه بحث دیگه هم که در عین حال که بهش وارد نیستم اما دوست دارم ازش بنویسم تاریخ علمه.اگر منبع و مرجع خوبی سراغ دارید به نظرم شروع کنید و اگر حوصله ندارید به من معرفی کنید تا من شروع کنم.

31 Responses to “آیا قوانین فیزیک جهانی اند؟”

  1. سولوژن Says:

    من هم هم‌چنان دوست دارم آن بحث ادامه پیدا کند. اما فعلا لازم است بیش‌تر روی‌اش فکر کنم و البته چهارچوب فرمال‌ای برای بیان چنان سوال‌ای بیابم.

    اما فعلا دو سه نکته‌ای گفتنی است.

    یکی این‌که جمله‌ای چون «تمام قوانین فیزیک با در نظر گرفتن محدودیت های خودشون می تونن درست باشن.» دقیق نیست. چندان سخت نیست که جهان‌ای [منطقی] یافت که گزاره‌ای در آن همیشه درست باشد. موضوع این است که آیا بزرگی‌ی آن جهان همان اندازه است که می‌خواهیم یا خیر؟
    مثال می‌زنم: «شتاب سقوط یک قطعه سنگ و یک پر قو با هم برابر است» گزاره‌ای صحیح است اگر هر دو یک فاصله نسبت به مثلا کره‌ی زمین داشته باشند و هیچ نیروی دیگری هم بر آن‌ها وارد نشود (مثلا در خلا سقوط کنند؛ نیروی الکترومغناطیسی‌ای هم بر آن‌ها حاکم نباشد و غیره).
    می‌بینید که این گزاره در جهان‌ای نسبتا محدود صادق است.
    خیلی سخت نیست که گزاره‌ای عمومی‌تر بیان کنیم. سوال این است که عمومیت این گزاره چقدر خواهد بود. آیا می‌توانیم گزاره‌هایی بیان کنیم که عمومیت‌شان به اندازه‌ی کلِ کیهان باشند؟


    به نظر من قوانین فیزیکی که بر اساس تجربیات بنا شده نمی تونه یه گزاره عمومی درست ارائه بده چون ناقصه و این نقص هم فکر نمی کنم توسط بشر کامل بشه.توی چند تا از کامنت ها هم به این موضوع اشاره شده بود.اگر بخوایم دنبال یه قانون کلی باشیم باید از جای دیگه ای و نه از فیزیک شروع کنیم.در هر صورت خیلی ممنون از نظرت.خیلی خوشحال شدم

  2. شکری محمد جواد Says:

    بابا این چیه! وبلاگ تخصصی باز کردی؟؟ بیا MBA بخون اگه دنبال رشته هستی! ارضات می کنه!

    کاش تخصصی بود.وبلاگ غاز چرونی هم نیست.ولی من با این چیزا خیلی حال می کنم


  3. میبینم که بالاخره استارتش رو در سال جدید زدید، تبریک.

    ممنونم

  4. آرام Says:

    اوووووووووم:)
    بحث خوبی ه! تو این فکر بودم که بعد تر این بحث رو یه جورایی ادامه بدم!
    و چه جالب! انگار همه فیزی کی های دنیا علاقهمند هستند که روزی فلسفه علم بخونن!
    موفق باشید:)

    بله.بحث خوبیه و ارزشش رو داره.ممنون

  5. آرام Says:

    اوووووووووم:)
    بحث خوبی ه! تو این فکر بودم که بعد تر این بحث رو یه جورایی ادامه بدم!
    و چه جالب! انگار همه فیزیکی های دنیا علاقهمند هستند که روزی فلسفه علم بخونن!
    موفق باشید:)

  6. سولوژن Says:

    معلوم است قوانین فیزیک بر اساس تجربه بنا شده است و در نتیجه محدود است. دقیقا سوال این است که عمومیت این قوانین چقدر می‌تواند باشد. تا جلوی چشم‌مان یا دو متر آن طرف‌تر؟!
    به هر حال ممنون از پاسخ‌ات.

  7. اسماعیل فتحی Says:

    سلام
    بازم برام این سوال پیش اومد:»این همون مریم خودمه؟»
    خیلی قشنگ بود. به نظرم بهترین پستت توی این چند مدت این بود. خیلی خیلی جالب و خوندنی بود. بازم از این مدل پستها بنویس.
    مخلص

    مرسی شوور جان.ما هم نوشابه باز می کنیم برای شما :)


  8. درود
    الان ساعت 2 نصفه شبه حس خوندن مطالب علمی نیست، یعنی مغزم الان فتوایی صادر نمی کنه، در اولین فرصت میام…
    شرمنده مریم خانم.
    ولی خودمونیم خوب حوصله ای داری مریم خانم توی عید در مورد فیزیک نوشتی.
    بدرود

  9. سید مصطفی Says:

    سلام،

    خیلی موضوع جالبیه!
    (فعلاً نظر قابل بیانی در این مورد نداردم)

  10. mhmazidi Says:

    راستش من خيلي دوست دارم نوشته‌هايي به زبان ساده در مورد علوم محض مثل فيزيك و رياضي بخونم.مباحث فلسفه علم هم فوق‌العاده هستند.تمام اطلاعات عمومي ما در حد نظريه‌هاي فايرابند و لاكاتوش و … باقي مونده.به نظرم بد نيست اگر در مورد هركدام از اين مباحث، تازه‌هايي كه در دانشگاههاي معتبر جهان در موردش تحقيق ميشه ، به زبان ساده توضيح بدين.
    اين مطلب شما يكي از بهترين‌هايي بود كه در عيد خوندم.اميدوارم به نوشتن در اين سبك ادامه بدين.

    خیلی خوشحالم که خوشتون اومد. دکتر جان راستش من اصلن فلسفه ملسفه حالیم نیست اما خودمم خیلی علاقه دارم بهش..اگه بتونم حتمن این کارو می کنم

  11. رامن Says:

    با درود فرا وان
    من خيلي خيلي از پيام تان ممنونم. من خيلي خوش حال شدم.چون خيلي دلم برايتان تنگ شده بود.
    من هم اميد وارم سال جديد ، سال خيلي خوبي براي شما و خانواده ي گراميتان باشد. اميد وارم به همه ي آرزو هايتان برسيد و هميشه سلامت و شاد باشيد .
    من هم خيلي خوش حال شدم كه شما را در توييتر پيدا كردم.راستش من اون جا انگليسي نوشتن را تمرين مي كنم .ميخوام وقتي حسابي دستم راه افتاد، بالان رو هم دوزبانه بنويسم.
    اين پست تان درباره ي فيزيك خيلي عالي بود. دستتان درد نكنه. من خيلي چيز ياد گرفتم. حتما بحث هاي بعدي تان را دنبال مي كنم و مي خونم.

    باز هم از مهرباني هاي تان ممنونم.

    نوروزتان خجسته باد
    همه روزگارتان نوروز باد


  12. سلام
    حالتون خوبه؟
    تعطيلات خوش گذشت!
    بحث جالبي را شروع كردين
    اول بايد عرض كنم كه ترديد شما تو تغيير رشته به فيزيك ودوباره تغيير رشته به فلسفه خيلي جالبه و يكي از نزديكان من هم دقيقا همين كار را انجام داد و بعد از شروع مطالعات فلسفي گريزي هم به ساختار نورونهاي عصبي (تو زيست شناسي ) و مطالعه هوش مصنوعي تو كامپيوتر زد
    به هر حال اميدوارم موفق باشين
    چون مطالعه اي درمورد فزيك بيشتر از حد دروس دانشگاهي ندارم …..فقط به عنوان يه خواننده علاقه مند دلم ميخواد اين بحث را دنبال كنين
    موف باشين

    مرسی خانومی.البته من به عمرم فلسفه و کتاب های فلسفی نخوندم.ظاهرن سوء تفاهم پیش اومده من فقط از مباحث فلسفی خوشم میاد.


  13. درود
    خوندم پست رو، جالب بود البته بعد از چند بار خوندن و بالا و پایین کردن! برای ربط دادن فیزیک به ورزش(یکی از اصول ورزش های رزمی همین فیزیکه) یه پست می نویسم(البته در حد سوات خودم).
    گفتی که » فیزیک از نظر من فقط یه ابزار بوده برای توضیح دادن و یا قانع کردن بشر برای پدیده هایی که تو طبیعت اتفاق می افته »
    این ابزار بودنش رو نگرفتم، به نظر من تنها علوم دینی هستند که بشر برای قانع کردن خودشون بوجود آوردن، به نظر من بوجود اومدن علومی مثل فیزیک فقط برای پاسخ دادن به دلیل هایی بوده که در ذهن بشر وجود داشته(شاید همون دلیلی که باعث بوجود اومدن فلسفه شد). به نظر من خود فلسفه پایه و اساس همه علوم بوده و هست! باز هم به نظر من از اونجایی که دیدن همه چیز رو نمی شه با حرف و حدیث گفت پناه بردن به فرمول و اثبات هندسی و این جور حرف ها!
    توی کامنتی که به دکتر جواب دادی گفتی فلسفه ملسفه حالیت نیست! من به شدت این مسئله رو تکذیب می کنم چون خواسته یا ناخواسته فلسفه فیزیک رو بردی زیر ذره بین!ادامه بده هر چند بی سوات هایی مثل من سرشون گیج میره بعد از خوندن این مدل پست ها!
    بدرود

    خوب به نظر من حتی ریاضیات هم یه ابزاره.حرفم بیشتر اینه که بشر سعی کرده از یه زاویه به همه پدیده ها نگاه کنه و در همون راستا هم علمشو تکمیل کنه.و خوب فیزیک هم یکی از همون علم هاست.درسته که علم بشر اونو به جلو حرکت داده اما چون ساخته خودش بوده محدودش کرده.یعنی همین علم بهش اجازه نداده طور دیگه ای به این دنیا نگاه کنه.با حرف شما هم موافقم.اینکه فلسفه پایه همه علوم می تونه باشه .از لطفتون ممنون

  14. فتحی Says:

    مریم خانم
    آدرس ایمیلی که در کامنتتون در وبلاگ من گذاشتید درست بود؟ یک ایمیل برای شما زدم ولی ارسال اشتباه در پست الکترونیکی شما را داد. می شود یک بار دیگر چک بکنید. ممنون


  15. ذهن من رمانتیک مسلکه، هیچی از فیزیک حالیم نیست…شرمنده.

  16. محمد Says:

    سلام.
    اولن بگم که من یکی از خوانندگان فید دکترمزیدی هستم که این مطلب رو از اونجا دیدم.
    بعد باید نظرم رو در این زمینه خدمتتون عرض کنم(چون خودتون خواسته بودید!) اینکه میشه قوانین فعلی فیزیک رو جهان شمول دونست یا نه که کار من نیست جواب بدم، هرچند بنظر منطقی تر میاد که نشه (که اگه میشد اینقدر تند تند تغییرش نمیدادن!) ولی چیزی که ازش مطمئنم اینه که در حال حاظر علم ما نقص داره. یعنی با توجه به جمله ی زیبای شما، این وسیله ای که ما فعلا برای قانع کردن خودمون در مورد پدیده های اطراف داریم مشکل داره. بهترین دلیل که میتونم برای حرفم بیارم اینه که گاهی اوقات در مورد بعضی پدیده ها که از قانون ما پیروی نمیکنن کلمه ی «استثنا» رو بکار میبریم که همین میتونه نارسایی اعلم ما رو برسونه..
    از این دست برهان و دلیل کم نیست که بخوام بگم ولی این واضحترین چیزی بود که به ذهنم میرسید.
    امیدوارم این بحث ادامه پیدا کنه تا من هم بتونم به یه جواب درست و حسابی توی ذهنم برسم.
    ببخشید که باعث سردر شدم!
    فعلا بای

    خیلی ممنون از نظرتون.تقریبن باهاتون موافقم.منم امیدوارم بحث ادامه پیدا کنه

  17. حبیب Says:

    بحث بسیار جالبیه
    من همیشه از چیز هایی که بتونه زاویه دید رو باز کنه استقبال میکنم

  18. هانیه Says:

    سلام دوست عزیز
    من کارشناس فیزیک کاربردی هستم مطلب جالبی نوشتین
    خوشحال میشم با هم در ارتباط باشیم.
    راستی رشته شما چیه؟

    .مرسی هانیه جان.من فیزیک می خونم.گرایش پلاسما
    من هم خوشحال میشم با هم در ارتباط باشیم.

  19. websaz Says:

    سلام .بعد از مدت ها واقعا تصمیم گرفتم برخی از بلاگر هایی رو که قبلا نشون کرده بودم رو یک به یک مطالعه کامل کنم .تا اینجا رسیدم .خسته نباشی (البته به خودمم میگم )

    خیلی دوست داشتم یه پروفایل خوبم ارتون میدم موفق نشدم . دست به نوشتنتون عالیه .
    نمیدونم چی بگم .اما خستم نکرد.راستی مریم جان رشته تحصیلون چیه ؟
    زیاد فضولی نمیکنم .
    موفق باشی.

    ممنونم از لطفتون.من رشته تحصیلیم فیزیک
    ه.

  20. websaz Says:

    ضمنا یادم رفت بگم
    لینک دادم بهتون اگر مایل بودی خوشحال میشم در بین دوستانت خودمو ببینم

  21. websaz Says:

    سلام.داشتم میگشتم ببیم در بین دوستان هستم یا نه .لبم اویزون شد فکر میکردم زودتر لینکم کنی .بگذریم
    ممنون

  22. 1irany Says:

    سلام مطلب بسیار جالبی بود اگر دوست داری با هم تبادل لینک کنیم آدرس وبلاگ من:
    http://www.answer.mihanblog.com
    http://www.1irany.wordpress.com

  23. clipsara Says:

    سلام دوست عزیز
    سال نو مبارک

    وبلاگم تازه شروع به کار کرده با نام کلیپ سرا و نیاز به کمک و همراهی شما دارم . بسیار افتخار میکنم که با هم تبادل لینک داشته باشیم . لطفا مرا همراهی بفرمایید .
    دوست عزیز در صورت لینک دادن به من حتما از طریق نظرات به من اطلاع دهید که انجام وظیفه کنم .
    از لطف شما سپاسگذارم

    کلیپ های تصویری ( کلیپ سرا )
    http://clipsara.wordpress.com

    موفق باشید

  24. dark horse Says:

    سلام به وبلاگ من هم سری بزن خوشحال میشم.


  25. […] 5, 2008 در ایام عید پستی در وبلاگ مریم خانم خواندم درباره فیزیک که جالب بود، همان جا تصمیم گرفتم که حتما پستی ساده  در […]

  26. شهرام Says:

    سلام
    متاسفانه من دیر رسیدم .
    در مورد بحث شما ، من هم فکر مکنم که قوانین فیزیک به علت محدودیت حواس ما و عدم اندازه گیری پارامترهائی که ممکن است در ابعاد بالاتری وجود داشته باشند ، از یک محدودیت و توجیه در محدود حواس ما برخوداره که این توجیهات با پیشرفت علم تکمیل میشن ( مثل فیزیک نیوتنی و فیزیک نسبیتی ).
    شاید همونطور که شما هم اشاره کردید ما به فلسفه فیزیک بیشتر باید توجه کنیم . فکر می کنم دیدگاه فعلی جزء نگر فیزیک ما را از حقایق مهمتری در دید کلی محروم کرده.شاید یه مثال ساده تو این زمینه پارادوکس اشیل یا زنون باشه. من تو این مورد خیلی فکر کردم و به نتایج جالبی رسیدم چون وقتم کمه ، اگه دوست داشتید بعدا در مورد بیشتر بحث می کنیم.
    با سپاس

    خیلی ممنون از نظرتون.خیلی خوشحال میشم اگر همین جا یا جای دیگه ای بیشتر در مورد نظرتون بدونم.»دیدگاه فعلی جزء نگر فیزیک ما را از حقایق مهمتری در دید کلی محروم کرده».حرف من هم حرف شماست

  27. shahram Says:

    سلام دوست عزيز اگه ممكنه وبلاگ منو با نام فيزيك نوين نجوم و كيهان شناسي لينك كنيد
    منم متقابلا شما را لينك ميكنم با تشكر
    http://www.siahchale.iranblog.com

  28. شهرام Says:

    با سلام مجدد
    فکر کردم چون خیلی دیر وارد این بحث شدم ، شما دیگه جواب نمی دید، بهر حال از توجه شما متشکرم.
    شاید برای بحث در مورد جزء نگری اول باید به محدودیت های خودمون توجه کنیم. یه ادمک نقاشی شده روی یه صفحه کاغذ چه برداشتی از مدادی که صفحه را پاره می کنه از درون اون عبور می کنه داره ؟ !
    کلی نگری اینه که اول سعی کنیم ببینیم کجای این عالم هستی و در چه بعدی قرار گرفتیم و چند بعد دیگه میتونه وجود داشته باشه بعد به حل مسائل به پردازیم . تا این وجود نداشته باشه متاسفانه قوانین فیزیکی ما فقط برای همون محدوده از شناخت ما بدرد می خورن.
    با عرض پوزش من باز هم نظر شما را باید به پاردوکس اشیل جلب کنم تا بتونم نتیجه گیری کنم.
    به احتمال خیلی زیاد پارادکس اشیل رو شنیدید ولی اگر نمی دونید قضیه از این قراره که : اشیل دونده تیز پائی بود روزی با لاک پشتی قرار مسابقه می زاره اما برای سرعت کم لاک پشت ، جوانمردانه صد متر به لاک پشت اوانس می ده( سرعت لاک پشت یک دهم سرعت اشیله). مسابقه شروع می شه و هر دو می دوند ! سوال :اشیل کی از لاک پشت جلو می افته ؟
    به نظر زنون ( طراح پارادکس ) هرگز !!!! چونکه اون استدلال میکرد که هر بار که اشیل به جای قبلی لاک پشت میرسه ، لاک پشت به اندازه یک دهم مسافت از اشیل جلوتره. ممکنه که فاصله اشیل با لاک پشت به خیلی خیلی کم برسه اما این یک دهم کارو خراب میکنه و نمی گذاره اشیل از لاک پشت رد بشه …. اما تو واقعیت اینطور نسیت چرا!!!
    استدلال اشیل درسته ولی چرا واقیعت چیزی دیگه رو نشون می ده.
    اگر دوست داشتید ،روی این مسئله فکر کنید بنظر من پشت این پاردوکس حقیقتی بزرگ نهفته . حقیقتی که شاید تا اندازه ای در تئوری ابر ریسمان به اون توجه شده باشد.
    زیاد نوشتم . اگه دوست داشتید در بحث بعدی نتیجه ای رو که من از پارداکس اشیل گرفتم براتون باز می کنم از روده درازیم پوزش می طلبم.

    خیلی ممنون از وقتی که گذاشتید.من تا به حال اسم این پارادوکس و چیزهاییکه توضیح دادید به گوشم نخورده بود.خیلی مفید بود.البته یه چیزی شبیه اش رو شنیدم که مربوط میشه به قضیه «حد» در ریاضیات که خیلی شبیه مثال شما بود و تقریبن منظورتونو فهمیدم.می خوام در پست های آتی به این قضیه بیشتر بپردازم بنابر این خیلی ممنون میشم اگر این نظری که اینجا نوشتید رو ادامه ونتیجه ای که به بحث ما کمک می کنه رو توضیح بدید. تا هم یادبگیرم هم ازش در پست هام استفاده کنم.باز هم ممنون

  29. moti Says:

    منم علاقه زیادی به فلسفه ی علم و فیزیک و اینها دارم یک چیزای دیگه هم هست مثل معرفت شناسی و زبانشناسی و فلسفه ولی بیشتر دور همون شناخت شناسی سیر می کنم گفتم شاید شما هم علاقه مند شین. این آخریا تو همین زمینه ها به یک چیزای جالبی رسیدم که شاید برا تون جالب باشه.
    اینکه قوانین فیزیک جهانی اند یا نه دقیقا به این برمیگرده که قانون ها چی هستند قانون ها جمله هایی هستند که ما به پدیده های همیشه جاری که مشاهده می کنیم اطلاق می کنیم جمله ها هم جزیی از زبان هستند به این ترتیب قسمت فلسفی-زبانشناسی بحث اهمیت پیدا می کند. از طرف دیگه جملات و عبارت هایی که به عنوان قانون می شناسیم از کلماتی تشکیل شده اند که تعریف کردن همه ی اون کلمات ممکن نیست. می دانیم که در هندسه با استفاده از مفاهیم اولیه تقریبا همه چیز تعریف می شود اما آیا اونجا دو مفهوم اولیه ی «نقطه و فضا» شرایط کافی برای مفهوم اولیه بودن را دارند؟ نقطه به دلیل اینکه انتزاعی است و در جهان خارج وجود ندارد فقط یک مفهوم است که در ذهن ناطق انسان وجود دارد و موقعی می تواند مفهوم اولیه باشد که وجودش از انسان و ذهن ناطق انسان مستقل باشد مثل ماده، الکترومغناطیس و انرژی.
    فضا هم بدون اینکه تعریف شود دارای مفهومی است که همگن بودن را القا می کند در حالی این طور نیست (هندسه قرار است جهانی باشد) بنابراین مفاهیم اولیه جلوی این سوال که آن مفهوم واقعا چی هست را می گیرند.
    همه این ها را گفتم که بگم بررسی طرز عملکرد مغز، استفاده از زبان و مقایسه مغز در موجودات زنده تا چه حد مهمه برای تشخیص همیشه صادق بودن یک گزاره. در رابطه با همین بحث مورد علاقه ام چند تا نکته بگم! اولا که منشا همه ی چیزهایی که می دونیم و می فهمیم «شرطی شدنه» انسان نسبت به حقایقی که کسب می کنه شرطی می شه تمام راه هایی که برای دونستن داریم (مثل روش حسی، استقرایی، روش تجربی و در نهایت استدلال) با شرطی شدن های ساده صورت می پذیرند این خیلی تعیین کنندست ما حتی نسبت به قانونها هم (همون پدیده های رایج اطراف مون) اول شرطی می شم بعد اون را با لفظ بیان می کنیم.
    فرمودین که: به نظر من قوانین فیزیکی که بر اساس تجربیات بنا شده نمی تونه یه گزاره عمومی درست ارائه بده چون ناقصه و این نقص هم فکر نمی کنم توسط بشر کامل بشه.توی چند تا از کامنت ها هم به این موضوع اشاره شده بود.اگر بخوایم دنبال یه قانون کلی باشیم باید از جای دیگه ای و نه از فیزیک شروع کنیم.
    در مورد تجربه لطفا بگویید نقص تجربه کجاست که نمینونه یک گزاره عمومی بده.
    مدتیه که از فیزیک دور افتاده بودم. فیدتونو دنبال می کنم. در مورد فیزیک بنویسین.

  30. شهرام Says:

    سلام
    البته من باید متذکر شوم که من تحصیل کرده رشته ریاضی نبوده ام ، اما به نظرم می رسه که قضیه » حد » در کار نسیت . ( ادامه بحث توضیح می دم).
    در مورد پارادکس آشیل اون چیزی که کار خراب کنه » تقسیم پذیری تا بی نهابته» ، چون هر زمان که آشیل بجای قبلی لاک پشت می رسه ، لاک پشت به اندازه یک دهم جلوتره و چون در یاضی مرزی برای تقیسیم پذیری نداریم پس اشیل از لاک پشت جلو نمی افته . ولی در واقعیت اینطور نیست شاید به این علت که>>>> طبیعت تقیسم پذیری نا بی نهایت را نمپذیره و » یک کوچکترین واحد پایه » تو بعد زمان و مکان داره.
    اگر از این دید به پارادوکس اشیل نگاه کنیم می بینیم که اشیل و لاک پشت توی همان کوچکترین واحد بهم می رسن و از اونجاست آشیل از لاک پشت جلو می افته و این با واقعیت سازگاره.
    در مورد اینکه این مسئله با قضیه حد ممکنه ربط نداشته باشه نیز یاد مسئله » تابش جسم سیاه » افتادم که مارکس پلانک برای حل این مسئله مجبور شد که در فرمول خود تقسیم پذیری تا صفر را انجام ندهد و به عددی بسیار کوچک که اکنون » ثابت پلانک «نامیده می شود بسنده کند.( حتی جائی خواندم که در هنگام ارائه مقاله خود از این که تن به این عمل داده اظهار شرمندگی می کرده است .)
    باز اگر یادمان باشد در مورد مسئله فتوالکتریک همین بسته ای بودن انرژی باعث حل مسئله شد.
    من فکر می کنم در جهانی که ما زندگی می کنیم علاوه بر انرژی ، ابعاد مکان و زمان هم از گسستگی برخودارند و پیوستگی در کار نیست. البته و صد البته این مسئله باید ثابت شود اما اگر اطلاعات و دانستهای ما در نیست نمی توانیم اثبات کینم ، نباید یکسره مسئله را رد کرد و یا با دانستهای فعلی توجیه .
    جهان هستی کار خودش را میکند و کاری به توجیهات ما ندارد . به انچه واقعا اتفاق می افتد باید توجه کرد.

  31. Omid Says:

    البته اینو به عنوان نظر خودم بگم که ممکنه قوانین فیزیک تحت شرایط خاصی واکنش خودشونو نشون بدن ولی به عقیده من در ریشه پارامترهای مشترک دارن.


برای محمد پاسخی بگذارید لغو پاسخ